جایی برای گفتن حرفهایی از جنس حرف دل
حدیث رفتن حدیث دلتنگیست! پای رفتن برایت اگر مانده برو! برو نمان که راکد و متعفن خواهی شد... دوست دارم بروم... به جاییکه هیچکس نباشد! فقط من باشم و تو! تو... تو ای پروردگار من! رب... الله... مالک... هر آنچه که هستی و زبان قاصر از بیان آنست! من ملک بودم و فردوس برین جایم بود! چرا؟؟ آدم آورد در این دیر خراب آبادم! خسته ام از آدم ها و عالمشان! از این دنیای بیهوده آغاز راهم چون با عشق تو رقم خورد با من بمان تا انتها مرا رها مکن...
نوشته شده در چهارشنبه 95/5/20ساعت
6:19 عصر توسط F.H نظرات ( ) |
Design By : ParsSkin.Com |